آیة الله قاضى انسانى در اوج عرفان
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
آیة الله قاضى انسانى در اوج عرفان
نوشته شده در 29 آذر 1391
بازدید : 260
نویسنده : محمدرضا آذری

بسمه تعالی

سخن در این مقاله از انسان وارسته ای است که باید گفت در زمان خود بی بدیل بوده و بی نظیر بوده است و بهتر است اوصاف او را از زبان یكى از بهترین تربیت شدگانش كه در حقیقت تربیت شده قرآن بود یعنى مفسر بزرگ ، عارف كم بدیل ، فیلسوف خبیر علامه طباطبائى اعلى الله مقامه بشنوید ، این مرد الهى فرموده است:

 

 ما هر چه در این مورد داریم ، از مرحوم قاضى داریم ، چه آنچه را كه در حیاتش از او تعلیم گرفتیم و از محضرش استفاده كردیم و چه طریقى كه خودمان داریم ، از مرحوم قاضى گرفته ایم.

 

از رهگذر خاك سر كوى شما بود                                    هر نافه كه در دست نسیم سحر افتاد.

 

 مرحوم قاضى شاگردان خود را هر یك طبق موازین شرعیه با رعایت آداب باطنى اعمال و حضور قلب در نمازها و اخلاص در افعال به طریق خاصى دستورات اخلاقى مى دادند و دل هاى آنان را براى پذیرش الهامات غیب آماده مى كردند .

 

خود ایشان در مسجد كوفه و مسجد سهله حجره داشتند و بعضى از شب ها را به تنهایى در آن حجرات بیتوته مى كردند و شاگردان خود را نیز توصیه مى كردند كه بعضى از شب ها را به عبادت در مسجد كوفه یا سهله بیتوته كنند.

 

 دستور داده بودند كه چنانچه در بین نماز و یا قرائت قرآن و یا در حال ذكر و فكر براى شما پیش آمدى كرد و صورت زیبایى را دیدید و یا بعضى از جهات دیگر عالم غیب را مشاهده كردید ، توجه ننمایید و دنبال عمل خود باشید.

 

علامه طباطبایى مى فرمودند: روزى من در مسجد كوفه نشسته ، مشغول ذكر بودم ; در آن بین یك حوریه بهشتى از طرف راست من آمد و یك جام شراب بهشتى در دست داشت و براى من آورده بود و خود را به من ارائه مى نمود ، همین كه خواستم به او توجهى كنم ، ناگهان یاد حرف استاد افتادم لذا چشم پوشیده ، توجهى نكردم ، آن حوریه برخاست و از طرف چپ من آمد و آن جام را به من تعارف كرد ، من باز توجهى ننمودم و روى خود را برگرداندم كه رنجیده شد و رفت و من تا به حال هر وقت آن منظره به یادم مى افتد از رنجش آن حوریه متأثر مى شوم .

 

مرحوم قاضی ما را به حفظ و مراقبت از زبان بسیار سفارش می کردند ، خود استاد قریب به بیست سال دو عدد ریگ دائماٌ در دهان خود نگه می داشت تا اینکه لحظه ای از زبان خود غافل نباشد!

 

 علامه طباطبائی روزی از کنار حجره ای می گذشت که در آن حجره دو طلبه مشغول به غیبت کردن بودند ، علامه بشدت متاثر شدند و به آنها گفتند که حجره خود را عوض کنید این حجره دیگر بدرد درس خواندن نمی خورد!

 

مرحوم قاضى از مجتهدین بزرگ بوده و كتاب هایى در فقه نیز تدریس كرده اند. در دهه اول و دوم ماه رمضان مجلس تعلیم و انس در شب ها داشته كه حدود چهار ساعت از شب گذشته ، شاگرادن به محضر ایشان مى رفته و دو ساعت مجلس طول مى كشید، ولى در دهه سوم مجلس تعطیل و مرحوم قاضى تا آخر ماه رمضان دیده نمى شدند ،

 

 هر چه شاگردان به دنبال ایشان مى گشتند در نجف ، مسجد كوفه ، مسجد سهله و یا در كربلا ، ابداً اثرى از ایشان نبود و این رویه مرحوم قاضى تا زمان رحلت ادامه داشت.

 معمولاً ایشان در حال عادى ، ده ـ بیست روزى در دسترس بودند و رفقا مى آمدند و مى رفتند و مذاكراتى داشتند و صحبت هایى مى شد .

 

و آن وقت دفعتاً ایشان نیست مى شدند و یك چند روزى اصلاً نبودند و پیدا نمى شدند ، نه در خانه ، نه در مدرسه ، نه در مسجد ، نه در كوفه و نه در سهله ; ابداً از ایشان خبرى نبود ، هیچ كس خبر نداشت.

 

در روایت است كه چون امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) ظهور فرمایند ، اول دعوت خود را از مكه آغاز مى كنند ، بدین طریق كه بین ركن و مقام پشت به كعبه نموده و اعلان مى نمایند و از خواص آن حضرت سیصد و سیزده نفر در حضور آن حضرت مجتمع مى گردند.

 

 مرحوم استاد آقای قاضى مى فرمود:

 در این حال حضرت به آنها مطلبى مى گویند كه همه آنان در اقطار عالم متفرق و منتشر مى شوند چون همه آنان داراى طى الأرض هستند ، تمام عالم را تفحص مى كنند ومى فهمند كه غیر از آن حضرت كسى داراى مقام ولایت مطلقه الهیه و مأمور به ظهور و قیام و حاوى همه گنجینه هاى اسرار الهى و صاحب الأمر نیست ، در این حال همه به مكه مراجعت مى كنند و تسلیم آن حضرت مى شوند و بیعت مى نمایند. مرحوم قاضى مى فرمود :

 

 من مى دانم آن كلمه اى را كه حضرت به آنان مى فرماید و همه از دور او متفرق مى شوند ، چه كلمه اى است.

 

 آرى مردان خدا و تربیت شدگان قرآن به این صورت از خود مواظبت مى كنند تا جایى كه به سر منزل حقیقی مى رسند. اى كاش مى توانستیم این حقایق را كه نشان از آزادى روح بندگان مخلص خداست و نشان از تربیت قرآنى عباد حق است ،

 

 به سردمداران دنیا و آنان كه بر ملت ها حكومت مى كنند به خصوص دولت مردان غرب ، مى رساندیم تا بفهمند و بدانند كه تربیت صحیح جز در سایه قرآن ، میسر نیست ، و استفاده از سفره عدالت جز با به كار گرفتن قرآن ، امكان ندارد

 

 و دیو ظلم و ستم و اخلاق حیوانى جز با عمل به برنامه هاى قرآن ، از فضاى زندگى دور نمى شود. امروز آدمیزاد قرن كنونى یعنى قرن بیستم ـ در غرب یا در شرق ـ هر چند مخاطب به خطاب : . . . وَمَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً. . .

 

و از دانش و علم جز اندكى به شما نداده اند ، به هر حال و به مدد دانش و فن توانسته است تا اندازه اى مشكل ملا شدن را حل و فصل كند اما در محال « آدم شدن » همچنان پاى در گِل فرو مانده است ،

 

اكنون تمدن و تكنیك مى تواند و توانسته است تا حدى قابل توجه و قابل تحسین از دروازه آن مشكل كه مشكل ملا شدن است قفل برگیرد اما دریغ و درد كه نتوانسته ایم گره از كار فرو بسته آن محال كه آدم شدن است ، بگشاییم.

 


منابع:

بر گرفته از کتاب معاشرت استاد حسین انصاریان

تهیه و فرآوری : مجید ملکی ، گروه حوزه علمیه تبیان






مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: